سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفت تایی ها

سنگ را بدانجا که از آن آمده باز باید گرداند ، که شر را جز با شر نتوان راند . [نهج البلاغه]

از: کاپیتان، ابر، افلاطون، نارنگی، رهبر، کاسکو، بیگلی بیگلی  یکشنبه 88/5/11  ساعت 3:32 عصر  

ای چراغ مطمئن ، در ما طلوعی تازه باش

 
به نام او که آرام دلهاست
فعلا که از دوستان هفت تایی بخاری بلند نمی شه...باز هم من با شعری از آقای علیرضا قزوه وبلاگ رو به روز می کنم.من که خیلی از این شعر لذت بردم.امیدوارم شما هم خوشتون بیاد.
 
 
 

چشم هوشی باز شد آیینه حیران شدیم

یک سحر آیینه گم کردیم ، سرگردان شدیم

اشک در چشمان ما پُر شد پری ها پر زدند

شیشه از دست پری افتاد ، ما انسان شدیم

دل ز دنیا کندن آسان بود چون دل بستنش

بسته شد تا چشم دنیا، محو در مژگان شدیم

غیرت ما این نبود و قیمت ما این نبود

هر چه دنیا قدر پیدا کرد ما ارزان شدیم

شطح و طاماتی سر هم  شد به سودای غزل

با خیال خویش وهم آلوده عرفان شدیم

غیرتی آموختیم و طاعتی اندوختیم

جرأتی گل کرد، در باغ ملک پرّان شدیم

هوهویی از هر که بشنیدیم، یاهویی زدیم

خانقاهی هر کجا دیدیم دست افشان شدیم

ای چراغ مطمئن، در ما طلوعی تازه باش

ما که عمری در شب زلف تو سرگردان شدیم

                                         اردیبهشت1388-دهلی نو

نوشته شده توسط:کاپیتان


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ابر هم عروس شد...!!!
یوم الحسره
ساده نیست... اما ساده می گویم
انتخاب واحد یا شب قدر؟!!
دانشجو باید سیب زمینی نباشد!
کاش یادت نباشد...
به نام او
ای چراغ مطمئن ، در ما طلوعی تازه باش
بازی خدا
شب آرزوها
سکوت
خوش آمد گویی
رخداد اکبر
تو یگانه محبوب منی!!!
می خواستم...
[همه عناوین(18)]

فهرست


18434 :کل بازدید
31 :بازدید امروز
1 :بازدید دیروز

اوقات شرعی


حضور و غیاب


یــــاهـو

درباره خودم


هفت تایی ها
کاپیتان، ابر، افلاطون، نارنگی، رهبر، کاسکو، بیگلی بیگلی
از حدود هفت میلیارد جمعیت جهان فقط هفت نفر آنها می تونن هفت تایی ها باشن و اون هفت نفر ما هفت تایی ها هستیم...

لوگوی خودم


هفت تایی ها

لوگوی دوستان






لوگوی دوستان


لینک دوستان


برای هیچ کس
کاغذ نیم سوخته
این امید بارانی
ناقوس ظهور
دل نوشته های یک رهگذر

آوای آشنا


اشتراک


 

طراح قالب